به گزارش مشرق، جاسوس ها، «پرستوهای» قاتل، طرح و توطئه های مرگبار، قتل ها، بمب ها، کاردها، سلاح ها و صفی از تسلیحات کشنده منحصر به فرد که تنها جیمز باند و «کیو» می توانند تصورش را کنند. تمام این ها بعلاوه ده ها سوءقصد بی رحمانه و بدون پوزش خواهی پلیسی پر رمز و راز در افراد محلی خارجی در سراسر جهان؟ همچون مقدمات یک فیلم جاسوسی و هیجانی بزرگ به نظر می رسد. در واقع همینطور هم هست. اما با وجود چندین دهه حاشا و انکار اسرائیل، این داستانی حقیقی است.
کتاب رورن برگمن «اول برخیز و بکش» در اواخر سال 2018 منتشر شد، اما با توجه به موضوع حساس و جنجالی آن، سر و صدای نسبتا اندکی بر پا کرد. هرچند که چنین چیزی می تواند تعجب آور و غافلگیرکننده به نظر برسد، اما با خواندن این کتاب مستند و واقع نگارانه مهم در مورد آغاز و روند تکامل برنامه سوء قصدهای جهانی اسرائیل، این نکته روشن می شود که این کتاب تاریخچه ای منحصر به فرد، دقیق و همراه با جزئیات از صدها قتل غیرقانونی اسرائیل در طول پنجاه و اندی سال گذشته به دست می دهد.
بیشتر بخوانید:
جنبه مهم تر کتاب این است که از سقوط شدید اسرائیل از تاکتیک های اخلاقی و غیراخلاقی جنگ به شکلی چند وجهی پرده برمی دارد: این افسانه که تنها نخست وزیران گذشته این کشور تروریست هایی بربر و واجب الاحترام نبوده اند؛ سقوط فعلی سایر رهبران جهانی که تمایل دارند با سقوط در مغاکی مشابه، وجدان خود را کنار بگذارند؛ کنترل همواره فزاینده اسرائیل بر ذهنیت ارتش آمریکا، سیا، رسانه ها و سیاستمداران این کشور؛ و اینکه اسرائیل هرگز به طور حقیقی صلح را به عنوان یک سیاست خارجی نپذیرفته و به جای آن جنگ و نسل کشی را ترجیح داده است.
بدتر آنکه «اول برخیز و بکش» ذهنیت واقعی اسرائیلی های مدرن را نیز فاش می کند که رشد یهودیت ارتدوکس حزب لیکود آن را آلوده کرده است: ذهنیت کورکورانه ای در دنبال کردن یگانه هدف خود یعنی اسرائیل بزرگ تر که برای حیات غیریهودی در سراسر جهان هیچ ارزشی قائل نیست.
اسرائیل از ابتدای پیدایش خود گزاره «چشم دربرابر چشم، دندان در برابر دندان» را به عنوان سیاست خارجی اش به کار بسته است و به چشم بدیلی همیشگی در مقابل برگرداندن روی دیگر صورت خود در برابر سیلی دیگران به آن نگاه کرده است. چنین رهیافتی مستلزم تلافی جویی و انتقام کشی خشن است. اما این کتاب درکلیت خود به درستی این رهنمود باستانی اسرائیل و تعریف فعلی صهیونیسم را بازتعریف می کند: «اول برخیز و بکش!»
تلاش های نویسنده در متصل کردن نقطه های وقایع نگاری با دقت پژوهش شده اش، چیزی است که این کتاب را به کتابی تبدیل می کند که حتما باید خوانده شود. از نظر ناظران هژمونی اسرائیل/ صهیونیستی، قلمرو و ذهنیت- چیزی که بسیاری از وقایع نگاران دیگر از تصویرکردن درست آن غفلت می کنند – چیزی است که این نویسنده با مستندات تهیه شده خود به آن می پردازد؛ گزاره ای که توضیحی است بر اینکه چرا صهیونیسم اسرائیلی در واقع تهدیدی است که باید از میان برداشته شود.
اثر رونن در مستند کردن برنامه ناشناخته و همواره انکار شده قتل های هدف گیری شده اسرائیل، کتابی استثنایی به نظر می رسد. اثری که او در نتیجه هفت سال مصاحبه های خود با تعداد زیادی از بازیگران نظامی و بعدا سیاسی ارائه می کند که کنترل کنندگان تاریخچه هفتاد ساله توسعه نظامی اسرائیل و سلطه و هژمونی فزاینده خود از طریق سوء قصد بوده اند. این وقایع نگاری با قتل تام ویلکین شروع می شود که تاریخ آن به سال 1944 بازمی گردد و دلیل قتل او نقشی بود که ویلکن در نفوذ و مختل کردن تشکیلات یهودیان زیرزمینی در فلسطین داشت که راه را برای اسرائیل اصلی هموار می کردند. در آن زمان، مدت ها قبل از آنکه صهیونیسم در تشکیل اولین کشور یهودی دست بالا را پیدا کند، برنامه این سوء قصدها هنوز یک برنامه نظامی ملی قانونی شده نبود. این وضعیت باید تغییر می کرد.
شیوه وقایع نگاری رونن خواندن کتاب او را به تجربه ای سرگرم کننده تبدیل کرده است. رونن داستان گوی خوبی است و خواننده را در میان جزئیات کتاب از یک قتل به قتل دیگر و برنامه ریزی و اجرای طرح و نقشه های هماهنگ شده مختلف می برد. نویسنده با انباشتن کتاب از ریزه کاری های جذاب از دهه ها مطالعه موردی در مورد گذشته آدمکشی های اسرائیل، می کوشد روند تحول فعلی و آغاز به کار بسیاری از سرویس های نظامی و اطلاعاتی اسرائیل، بهبود تاکتیک های جاری قتل ها و افزایش سال به سال تمایل رهبران اسرائیل به کشتن افراد درخارج از مرزهای خود و در عین حال کنار گذاشتن وجدان انسانی را به تصویر بکشد. رونن که به موضوع کتاب خود تسلط خوبی دارد، این احساس را درخواننده به وجود می آورد که درحال خواندن یک رمان جاسوسی است.
کتاب در دوران مدرن توسعه طلبی و سوء قصدهای اسرائیل به اوج خود می رسد، درحالی که جنگ جهانی دوم با دادگاه های نورمبرگ و مبارزه با مجرمان جنگی نازی در دیگر کشورها دنبال می شود. انتقام جویی کلید بسیاری از این داستان هاست، در حالی که عوامل اسرائیلی به طور سیستماتیک افرادی که آنها را متهم کرده اند، کسانی چون آدولف آیشمن در بوئنوس آیرس آرژانتین، تعقیب و دستگیر می کنند یا به قتل می رسانند.